کد مطلب:193915 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

داستانی در این باره
مرحوم شیخ جواد بلاغی [1] از استادان مرحوم والد بنده بود. ایشان یكی از علمای بزرگ اسلام است كه كتاب های نفیس و گران قدری، همچون الرحلة المدرسیة و الهدی الی



[ صفحه 100]



دین المصطفی [2] را در رد آیین یهود و مسیحیت به رشته تحریر در آورده است. كتاب های ایشان در این زمینه از جمله بهترین كتاب ها است. در این كتاب ها به تحریف های تورات و انجیل پرداخته شده و آن مرحوم تناقضات عهدین را كنار هم نهاده و اختلاف نسخ تحریف شده فعلی را با تورات و انجیل اصلی به اثبات رسانده است. كتاب های ایشان فوق العاده ارزش دارد. اگر یك صفحه از این كتاب ها را در مقابل خود بگذارید مطالب و دلایل بسیاری برای اسلام آوردن یك شخص یهودی یا مسیحی در آن خواهید یافت.

شیخ جواد بلاغی بسیار فقیر بود و به زحمت خرج زندگی خود را به دست می آورد. از همین رو سرانجام بر اثر بیماری سل مرد. اما این كه چطور این كتاب ها را نوشت خود حكایتی بسیار آموزنده است. از مرحوم والد [آیةالله میرزا مهدی شیرازی] [3] ، نقل شده است كه ایشان برای نوشتن این كتاب ها نیاز به فراگیری لغت عبری داشتند؛ چرا كه تورات و انجیل به زبان عبری است و آن زمان مانند امروز دانشگاهی نبود كه این زبان را آموزش دهند و این كتاب ها را دقیق ترجمه كنند. در نتیجه ایشان برای آنكه بدانند ترجمه های عربی و فارسی با اصل كتابها فرقی دارند یا نه، تصمیم می گیرند لغت عبری را بیاموزند. در آن زمان اسرائیل وجود نداشت و یهودی ها در همه جای جهان از جمله در سامرا پراكنده بودند. در این شهر بازاری وجود داشت به نام سوق الیهود، كه یهودی ها و بچه هایشان در آن به زبان مادری شان یعنی عبری گفت و گو می كردند. ایشان ابتدا می خواستند عبری را از بزرگان و علمای یهود یاد بگیرند، ولی آنها آموزش نمی دادند؛ زیرا معلوم بود هدف شیخ از یادگیری عبری، استفاده از آن علیه یهودیت است. بازاریان و تجار نیز از آموزش زبان عبری به شیخ خودداری می كردند. مرحوم بلاغی گاهی اوقات برای فهمیدن معنای یك كلمه مجبور می شد سر ظهر كه هیچ كس در آن گرمای سوزان عراق بیرون نمی آمد و همه در سرداب ها مشغول استراحت بودند، به محله ی یهودی ها برود و با پول نهار و شامش آب نبات می خرید و به بعضی از این بچه یهودی ها كه از سر كم



[ صفحه 101]



عقلی بیرون مانده بودند می داد تا یك كلمه از كتاب تورات برایش معنا كنند. در آن گرما همه مردم بیست، سی پله زیر زمین می رفتند تا در محیط خنكی باشند، و حتی در حرم عسكریین علیهماالسلام هم كسی پیدا نمی شد و از گرما ضریح داغ می شد تا جایی كه نمی شد بر آن بوسه زد. عده ای برای آن كه لبشان نسوزد عبا را روی ضریح می گذاشتند و روی عبا را می بوسیدند. مرحوم بلاغی در چنین وضعیتی تورات را كه دو برابر قرآن است زیر بغل می گرفت و از بچه ها معنای كلمات آن را می پرسید و به این شكل لغت عبری را یاد گرفت.

مرحوم بلاغی با خود نگفت خدایا، نه دانشگاهی وجود دارد كه عبری یاد بگیرم، نه پولی دارم و نه طاقت گرما دارم. بلكه با تعقل و تدبری كه حضرت صادق علیه السلام می فرماید، به این نتیجه رسید كه به رغم تهی دستی برود از بچه های یهودی یاد بگیرد و كلمه كلمه یاد گرفت. عبری لغتی است كه هر چند با زبان عربی خویشاوند و هم ریشه است، شباهت زیادی به عربی ندارد و آموختن آن آسان نیست. چه قدر صبر و كوشش خستگی ناپذیر لازم است تا از طریق معلمانی كه بچه هستند، بر این زبان تسلط حاصل شود. آن وقت ما بیاییم این صبر را با صبر خود، مقایسه كنیم، اصلا قابل قیاس نیست.

آن بزرگوار با چنین مشقت های طاقت فرسایی كتاب های الهدی و الرحله را نوشت. من ده ها كتاب در مناقشه كتاب عهدین دیده ام، اما واقعا این دو كتاب مرجعی برای محققان است و دیگران نیز كه خواسته اند در این زمینه كتاب بنویسند از آنها استفاده كرده اند. این معنای صبر در تبلیغ است. حال روز قیامت، ما را كنار شیخ جواد بلاغی می گذارند!؟ امثال ما هرگز شایستگی مقایسه شدن با ایشان را نداریم.

حضرت امام صادق علیه السلام از خسته نشدن در صبر و تبلیغ، به دین خدا تعبیر كرده اند.

ماجرای حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و خود پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم همه برای بشر سرمشق و آكنده از پند است. خدای متعال در چندین جای قرآن به پیامبر می فرماید: پیامبران اولوالعزم قبل از تو نیز تكذیب می شدند: «كذبت رسل من قبلك فصبروا [4] ؛ پیش از تو پیامبرانی تكذیب شدند پس صبر كردند». در بعضی از این آیات كلمه



[ صفحه 102]



«رسل» با «أل» آمده است كه جمع محلای به الف و لام از جمله صیغه های عموم است و دلالت آن بر عموم از بقیه صیغه های عموم فراگیرتر است. یعنی تمام پیامبران، بدون استثنا تكذیب می شدند.

البته هم چنان كه اشاره شد این سفارش ها از باب «ایاك اعنی و اسمعی یا جارة» [5] است. درست است كه مخاطب این آیات، رسول خدا است، اما مخاطب اصلی تمامی انسان ها می باشند. یعنی ای انسان ها، باید صبر داشته باشید صبر نیز تصمیم می خواهد. اگر كسی تصمیم گرفت و صبر نیز پیشه كرد، موفق خواهد شد، اما اگر صبر نكرد، نه تنها موفق نمی شود، بلكه خود را در معرض نابودی قرار می دهد. در این قسمت از نامه نیز، حضرت تهدید به خشم الهی كرده و فرموده است: اگر صبر پیشه نكنید دچار عذاب الهی می شوید. در امر تبلیغ صبر مقدمه واجب است و باید صبر به خرج داد تا حجت بر طرف مقابل تمام شود كافری كه شما را نمی شناسد، و مغزش از اندیشه های باطل و انحرافی آكنده است، مطمئنا با یك بار دعوت كردن مسلمان نمی شود و گفته شما را نمی پذیرد.

پیامبران، ائمه، صالحان، علما و اتقیای گذشته یك مطلب را بارها تذكر داده اند. خود قرآن نیز گاهی یك مطلب را بارها و بارها یادآوری كرده است. باید یك مطلب را به قدری با انواع شیوه ها و براهین خردمندانه و استوار، تكرار كرد كه طرف مقابل قانع شود. حال اگر پذیرفت و هدایت شده، و اگر نپذیرفت دست كم حجت بر او تمام شده است و گوینده نیز تكلیف خود را انجام داده است. مقام اثبات در امر تبلیغ بسیار مهم است. باید كاری كرد كه مخاطب بر سر دو راهی قرار گیرد و به درستی سخن شما اعتقاد پیدا نماید، و همان گونه شود كه خدای متعال در قرآن فرموده است: «و حجدوا بها و استیقنتهآ أنفسهم [6] ؛ و در حالی كه یقین داشتند از روی ستم و طغیان انكارش كردند». آری، اگر حجت تمام شد، انسان دیگر وظیفه ای ندارد، اما تا بخواهد به این جا برسد باید بارها تكرار كند و نرمی سخن و گفتار خردمندانه و موعظه و حكمت لازم است.



[ صفحه 103]



بسیاری از منبری ها و وعاظ موفق قبل از منبر فكر می كنند كه چگونه سخن بگویند تا گفتارشان بر دل مستمع بنشیند. اول آیه بخوانند یا اول داستان بگویند؟ روایت را كجای سخن بگنجانند؟ مطالب را چگونه سامان دهند؟

شخصی برای بنده نقل می كرد كه چهل سال پیش واعظی در كربلا منبر می رفت. تصمیم گرفته بود ده شب درباره فضیلت نماز شب سخنرانی كند. پس از آن ده شب تمامی اهل آن جلسه نماز شب خوان شدند. در مورد نماز شب آیات، روایات و قصه های بسیاری وجود دارد. اگر یك شب منبر كارگر نبود شب دیگر، و اگر باز هم مؤثر نیفتاد شب دیگر تا سرانجام اثر كند و شخصی را نماز شب خوان نماید.

انسان باید صبر را جزء زندگی خود قرار دهد؛ صبر در مقابل پدر و مادر، صبر در مقابل زن و بچه، صبر در مقابل برادر و خواهر. این ها همه لازمه ی زندگی است. باید صبر پیشه كرد. گاهی مبلغان دین را به سخره می گیرند، گاهی به آنان ناسزا می گویند، به هر حال باید صبر پیشه كرد. «یا حسرة علی العباد ما یأتیهم من رسول الا كانوا به یستهزءون [7] ؛ دریغا بر این بندگان! هیچ رسولی بر آنان نیامد مگر این كه او را ریشخند می كردند».

خداوند تكوین را چنین قرار داده كه افراد این اختیار و قدرت را داشته باشند كه پیامبران را ریشخند كنند، ولی در تشریع از این كار نهی كرده و پیامبران را هم به صبر فرمان داده است.



[ صفحه 105]




[1] محمد جواد بلاغي (1352 - 1283 ق) از شاگردان آقا رضا همداني، شيخ محمد طه، ملا كاظم خراساني و استاد آيةالله خويي بود.

[2] ايشان كتاب هاي ديگري نظير انوار الهدي و نصائح الهدي نيز دارند كه با كتاب پيش گفته تشابه اسمي دارند.

[3] پدر آيةالله العظمي سيد صادق شيرازي و شاگرد مرحوم بلاغي.

[4] انعام، آيه 34.

[5] در بين اعراب ضرب المثل است.

[6] نمل، آيه 14.

[7] يس، آيه 30.